مهاجرت به کانادا با فرزندان تا ۲۲ ساله ممکن شد
وزارت امور مهاجرت و شهروندی کانادا روز جمعه ۲۷ اکتبر، با انتشار یک اطلاعیه مطبوعاتی خبر داد حداکثر سن فرزندان تحت سرپرستی مهاجران و یا متقاضیان مهاجرت به کانادا، از ۱۹ سال به ۲۲ سال افزایش یافته است.
تغییر جدید از تاریخ ۲۴ اکتبر ۲۰۱۷ ضمانت اجرایی دارد.
براساس تغییر جدید همه مهاجران به کانادا که نمیتوانستند فرزندان بالای ۱۹ سال خود را به کانادا بیاورند و یا آنها را بعنوان افراد تحت سرپرستی به درخواست مهاجرتشان اضافه کنند، میتوانند برای فرزندان ۱۹ تا ۲۲ سال خود نیز تقاضای مهاجرت کنند.
بسیاری از خانوادههایی که به دلیل داشتن فرزندان بالای ۱۹ سال از درخواست تقاضای مهاجرت به کانادا منصرف شده بودند نیز میتوانند از این پس همراه با فرزندان ۱۹ تا ۲۲ سال خود، برای مهاجرت به کانادا اقدام کنند.
وزارت مهاجرت و شهروندی تأکید کرده همه متقاضیان مهاجرت که درخواستهای مهاجرت آنها تا تاریخ ۳ ماه مه گذشته در حال بررسی بوده و یا از آن تاریخ تا ۲۴ اکتبر درخواستهای خود را ارسال کردهاند، شامل تغییرات جدید میشوند.
این گروه از متقاضیان باید با پُرکردن فرمهای جدید فرزندان تا ۲۲ سال خود را به درخواست مهاجرتشان اضافه کنند.
وزارت امور مهاجرت، شهروندی و پناهندگی کانادا، در تاریخ ۳ ماه می گذشته اعلام کرده بود در حال بررسی تغییرات جدیدی در قانون مهاجرت است. از جمله تغییرات اعلام شده بالا بردن حداکثر سن فرزندان تحت سرپرستی خانوادهها برای مهاجرت به کانادا بود، که از تاریخ ۲۴ اکتبر بصورت قانون درآمده است.
در اطلاعیه وزارت امور مهاجرت و شهروندی آمده است که فرزندان بالای ۲۲ سال مهاجران یا متقاضیان مهاجرت به کانادا که به دلایل بیماری جسمی و یا ذهنی تحت سرپرستی والدین خود هستند شامل محدودیت سنی نیستند و میتوانند همراه والدین به کانادا مهاجرت کنند.
احمد حوسن، وزیر امور مهاجرت و شهروندی کانادا گفته است دولت با بالا بردن سقف سنی برای فرزندان تحت سرپرستی مهاجران و متقاضیان مهاجرت به کانادا، نه فقط به همبستگی بیشتر اعضای خانوادههای مهاجر کمک میکند، بلکه افراد بیشتری را تشویق میکند تا کانادا را بعنوان مقصدی برای مهاجرت و زندگی بهتر انتخاب کنند.
جاستین ترودو: کانادا آماده واکنش شدید در صورت اعمال تعرفههای گمرکی آمریکا است
جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا، تأکید کرد که این کشور آماده است تا اگر دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، به تهدید خود برای اعمال تعرفههای گمرکی بر واردات کانادایی ادامه دهد، «به شدت» واکنش نشان دهد.
گزارش تصویری مراسم پنجمین سالگرد جنایت پرواز پیاس۷۵۲
مراسم روز ۷ ژانویه در آرامستان الگین میلز در شمال تورنتو کنار آرامگاه پریسا اقبالیان و رییرا اسماعیلیون( همسر و فرزند حامد اسماعیلیون)، و چند قربانی دیگر ادامه یافت. شامگاه ۷ ژانویه مراسم شمعافروزی بیاد قربانیان پرواز پیاس۷۵۲ در پارک یونیتی در شهر ریچموند هیل، در شمال تورنتو برگزار شد. در این مراسم آتنا دائمی، زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق بشر و حامد اسماعیلیون و شهردار ریچموند هیل سخنرانی کردند.
رنج و سرکوب تحمیل شده به ایرانیان بهایی، در دوران حکومت جمهوری اسلامی بسیار گسترده و عمیق بوده و هست. گرچه در همهی سالهای گذشته کتابها و گزارشهای تحقیقی متعددی در باره آنچه که جامعه بهاییان ایران متحمل شدهاند منتشر شده است، اما بسیاری از خاطرات و روایتهای شخصی تبعیض و بیعدالتیهای اعمال شده بر آنها ناگفته مانده است.
مهوش ندیمی، یکی از زنان ایرانی باورمند به دیانت بهایی کتابی با عنوان «درخت خرمالوی خانهی ما» در باره تبعیضها و مشکلاتی که خود، خانواده و دوستان نزدیکش در سالهای زندگی در دوران حکومت جمهوری اسلامی به آنها تحمیل شده نوشته است.
کتاب «درخت خرمالوی خانهی ما» از طرف انتشارات زاگرس در کانادا منتشر شده است. مراسم رونمایی این کتاب روز جمعه ۱۰ ژانویه ۲۰۲۵ با حضور دهها تن از ایرانیان بزرگشهر تورنتو برگزار شد.
*پرژن میرور را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید.
@PersianmirrorCa
پنجمین سالگرد جنایت سرنگونی پرواز پیاس ۷۵۲
پنجمین سالگرد جنایت سرنگونی پرواز پیاس ۷۵۲
مراسم پنجمین سالگرد جنایت سرنگون کردن پرواز PS752 هواپیمایی اوکراین و کشته شدن ۱۷۶ انسان، که با شلیک موشکهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آسمان تهران صورت گرفت، روزهای ۷ و ۸ ژانویه ۲۰۲۵ در تورنتو برگزار شد.
در روز ۷ ژانویه گروهی از اعضای انجمن خانوادههای قربانیان پرواز پیاس۷۵۲، به همراه دهها تن از ایرانیان بزرگشهر تورنتو، با حضور بر آرامگاه تعدادی از قربانیان، یاد آنان را گرامی داشتند.
شرکت کنندگان در این مراسم نخست با رفتن به آرامستان یورک در شمال شهر تورنتو شاخههای گل بر مزار چند قربانی پرواز اوکراینی و نیز پای درختهای یادمان ندا آقا سلطان و سهراب اعرابی، از قربانیان جنبش سبز نثار کردند.
شرکت کنندگان در مراسم سپس به آرامستان «وادیه السلام» در منطقه اسکاربورو رفتند و بعد از آن در آرامستان الگین میلز در شهر ریچموندهیل یاد چند قربانی دیگر پرواز پیاس ۷۵۲، از جمله آراد زارعی، و پریسا اقبالیان همسر و رییرا فرزند حامد اسماعیلیون را گرامی داشتند.
مراسم پایانی روز ۷ ژانویه در پارک Unity در شهر ریچموندهیل با سخنرانی حامد اسماعیلیون، آتنا دائمی، زندانی سیاسی سابق، و شهردار ریچموندهیل در کنار تصویرهای ۱۷۶ قربانی جنایت سرنگونی پرواز اوکراینی برگزار شد.
متن کامل سخنرانی حامد اسماعیلیون را در این گزارش تصویری میبینید.
* رسانه آنلاین پرژن میرور را در شبکههای مجازی @PersianmirrorCa دنبال کنید.
با سابسکرایب در کانال یوتیوب پرژن میرور گزارشهای تصویری و گفتگوها را مستقیما دریافت کنید.
درباره کمپین بازپسگیری کنگره ایرانیان
درباره کمپین بازپسگیری کنگره ایرانیان
شهرام تابع محمدی- فعال اجتماعی
کنگره ایرانیان کانادا متعلق به همه ایرانیان کانادا، فارغ از گرایشهای سیاسی، اعتقادی، و اجتماعیشان است. در حال حاضر، این نهاد در دست افرادی است که با عنوان همسویان جمهوری اسلامی شناخته میشوند. افرادی که سیاستهایی را دنبال میکنند که در راستای منافع جمهوری اسلامی هستند. نمونههای چنین سمتگیریهای سیاسی بسیار زیادند که تازهترین آنها، حضور هیئت مدیره در کمیسیون بررسی نفوذ کشورهای خارجی در کانادا بود که تمام تلاششان را کردند تا جمهوری اسلامی از زیر ضرب این کمیسیون در آورند. همینطور، تلاش برای خارج ساختن سپاه پاسداران از لیست سازمانهای تروریستی، و تلاش برای بازسازی روابط دیپلماتیک بین کانادا و جمهوری اسلامی مشتی از خروار فعالیتهایی هستند که این هیئت مدیره در همسویی با جمهوری اسلامی انجام داده است و میدهد.
چرا بازپسگیری کنگره ایرانیان کانادا اهمیت دارد؟
کنگره، نهادی است که توانایی تاثیر بر سیاستها و سیاستمداران کانادا را دارد. دولت، نهادهای قانونگذاری، رسانهها، و سایر نهاهای موثر در کانادا در زمینههایی که به ایران و ایرانیان کانادا مربوط میشود با این نهاد به مشورت میپردازند. حضور افرادی در این نهاد که همسو با منافع جمهوری اسلامی عمل میکنند باعث تصمیمگیریهایی میشود که منافع و امنیت ایرانیان کانادا را بهخطر میاندازند. برعکس، اگر کنترل این نهاد در دست افرادی باشد که برگزیده و سخنگوی واقعی این جامعه باشند، سیاستهای دولت و نهادهای کانادایی را به سوی منافع جامعه ایرانیان کانادا هدایت میکند.
بخش بزرگی از جامعه ایرانی کانادا علاقه دارد در کنگره عضو شود، در فعالیتهای آن شرکت کند، و از چتر حمایتی آن برخوردار گردد، اما چون به هیئت مدیره کنونی اعتماد ندارد مجبور است از همه این امکانات چشم بپوشد. بازپسگیری کنگره، این فرصت را در اختیار جامعه ایرانی قرار خواهد داد تا در این نهاد حضور پیدا کند و افرادی را به هیئت مدیره بفرستد که بهراستی نماینده و سخنگوی واقعی این جامعه باشند.
هدف کمپین بازپسگیری کنگره چیست؟
هدف کمپین بازپسگیری کنگره بسیار ساده است: برگزاری انتخابات آزاد و سالم، زیر نظر هیئت بیطرفی که مورد اعتماد جامعه باشد. این شیوهای است که در حال حاضر در تمام کشورها و نهادهای دموکراتیک انجام میپذیرد.
در سالهای اخیر، انتخابات کنگره از سوی هیئت مدیره برگزار شده و تقریبا در تمام موارد، تعداد نامزدها با تعداد کرسیهای خالی برابر بوده و افراد همسوی جمهوری اسلامی بی هیچ رقابتی وارد هیئت مدیره شدهاند. تمام مراحل انتخابات، از نامزدی تا شمارش آرا نیز بهوسیله خود هیئت مدیره انجام گرفته است، درست مثل انتخابات جمهوری اسلامی! کمپین بازپسگیری قصد دارد این شیوه را با روشهای دموکراتیک که در کشورهای آزاد معمول است جایگزین نماید. هیئت مدیره هیچگاه در برابر این درخواست منطقی نرمش نشان نداده است، باز درست مانند سیاستهای جمهوری اسلامی!
برای جایگزین ساختن شیوه کنونی انتخابات با شیوهای دموکراتیک و ماندگار، کمپین از تمامی ابزارهای قانونی استفاده خواهد کرد. پیش از این، نامهای با امضای ۱۸۸ تن از فعالین شناخته شده جامعه ایرانی از سراسر کانادا خطاب به هیئت مدیره کنگره نوشته شد که در آن از آنها خواسته شده بود کنارهگیری کنند تا امکان برگزاری یک انتخابات سالم و آزاد فراهم گردد. هیئت مدیره هیچگاه به این نامه پاسخ نداد. بیاعتنایی هیئت مدیره نسبت به این درخواست، کمپین را واداشت تا در سطحی بالاتر این خواست جامعه ایرانی را دنبال نماید. بالاترین نقطه این حرکت – که امیدواریم مجبور نشویم به آنجا برسیم – رجوع به مراجع قانونی کانادا خواهد بود.
آیا بهتر نیست این نهاد را به حال خودش بگذاریم و نهاد دیگری بوجود آوریم؟
بوجود آوردن یک نهاد موازی، گزینهای است که در چند سال گذشته توجه بخشی از جامعه ایرانی را بهخودش جلب کرده است. اگرچه این گزینه در تئوری و روی کاغذ جالب توجه بهنظر میرسد، اما کاستیهای بسیاری دارد که در عمل آن را ناکارآمد میسازد. برای نمونه، تاسیس یک نهاد جدید امکان نفوذ همسویان جمهوری اسلامی را از بین نخواهد برد. از کجا معلوم همسویان در نهاد جدید نیز رخنه نکنند، و اگر کردند، چه خواهیم کرد؟ آیا باز آن نهاد را رها خواهیم کرد و به سراغ تاسیس یک نهاد سوم (و چهارم و پنجم) خواهیم رفت؟ آیا بهتر نیست هرکار میخواهیم بکنیم با همین نهادی که موجود است بکنیم؟
افزون بر این، یک نهاد تازه تاسیس نخواهد توانست اعتباری هموزن با کنگره که نزدیک به دو دهه عمر دارد پیدا کند. مثلا، شما خودتان را جای یک سیاستمدار این کشور بگذارید و فرض کنید دو نهاد به سراغ شما آمدهاند که هر دو خود را نماینده واقعی جامعه ایرنی معرفی میکنند، اما دو سیاست کاملا متضاد را به شما توصیه میکنند. از اولی سابقه و تجربهاش را میپرسید و پاسخ میشنوید نزدیک به بیست سال است فعالیت میکند. دومی پاسخ میدهد حدود بیست روز است که تاسیس شده. اولی میگوید چندین بار به مجلس سنا و پارلمان دعوت شده (و نمیگوید در این چندین بار چه افتضاحاتی به بار آورده است)، و دومی میگوید این اولین حضورش در یک نهاد بلندپایه کشوری است. و بسیاری پرسشهای دیگر که پاسخهایی از این دست بهدنبال خواهند داشت. شما اگر جای آن سیاستمدار باشید توصیه کدام گروه را جدی خواهید گرفت؟
مشکلات تاسیس یک نهاد جدید بسیار بیشتر از یکی دو موردی است که در اینجا نقل کردم. امیدوارم در فرصتی مناسبتر به تفصیل به این موضوع بپردازم. تنها می خواهم تاکید کنم که جایگزین کردن هیئت مدیره کنونی تنها راه حل پایدار برای این مسئله است.
چه کسانی در کمپین بازپسگیری فعالیت میکنند؟
قلب این حرکت، نسل جوانی است که پیش از این، جنبش زن، زندگی، آزادی را هدایت کرده است. نسلی خوشفکر، مستقل، پرکار، با تواناییهای مدیریتی بالا، و فارغ از مرزبندیها و رقابتهای مرسوم در اپوزیسیون ایرانی. من و یکی دو نفر از قدیمیترها نیز در این جمع حضور داریم و تجربهمان را در اختیار آنها گذاشتهایم. برای من، بودن در این جمع تازه و لذتبخش است. جو حاکم بر جمع بر پایه همکاری و همفکری گذاشته شده و بسیاری از موانعی که من در پروژههای مشابه تجربه کردهام در اینجا وجود ندارند.
این کمپین چه تفاوتی با کمپینهای پیشین دارد؟
کمپین بازپسگیری کنگره ادامه راهی است که جامعه ایرانی در چند سال گذشته نسبت به کنگره دنبال کرده با این تفاوت که بهمراتب باتجربهتر از گذشته عمل میکند و نگاهی واقعبینانهتر نسبت به کنگره و مشکلات آن دارد.
بهنظر من، مهمترین نقطه ضعف حرکتهای پیشین، و بهویژه کارزار انتخابات ۲۰۲۰، نبود درس گرفتن از گذشته بود. پس از کارزار ۲۰۲۰، هیچ فرصتی پیش نیامد تا دستاندرکاران آن دور هم جمع شوند و نقاط ضعف و قوت کارشان را بررسی کنند و تجربهشان را به افرادی که پس از آنها میآیند منتقل کنند. کارزار ۲۰۲۰ در بسیاری زمینهها پیروز شد و در یک زمینه، یعنی انتخابات، شکست خورد. دلایل این شکست به یک یا دو مورد محدود نمیشود و عوامل درونی و برونی بسیاری دست به دست هم دادند تا نتیجهای که دیدیم بهدست آید. بررسی این دلایل وقت بسیاری میخواهد که در حال حاضر فراهم نیست. اما نکته مهم این است که آن تجربه، چراغ راه حرکت کنونی شد. مهمترین درسی که آموختیم و در این کمپین بهکار گرفتیم این بود که در هر گام صبر کنیم، نقاط ضعف و قوت خودمان را بررسی کنیم و بیآنکه در چاله دفاع از اشتباهات بیفتیم، تواناییهای خودمان را چند برابر کنیم و ناتوانیهایمان را علاج کنیم. این موضوع سرعت پیشرفت را کم میکند، اما احتمال اشتباه را نیز پایین میآورد (اگرچه هیچگاه آن را به صفر نمیرساند).
ویژگیهای اصلی این کمپین داشتن استراتژی تهاجمی، ریسک پذیری، تکیه بر خرد جمعی، تصمیمگیری غیرمتمرکز، و احترام و اعتماد به یکدیگر است.
چه کسانی میتوانند با کمپین همکاری کنند؟
کمپین بازپسگیری کنگره یک حرکت اجتماعی است. ما در مورد دیدگاههای سیاسی یا عقیدتی افراد کنکاش نمیکنیم. هر کس با هر دیدگاهی میتواند در آن شرکت کند. من از دیدگاههای سیاسی یا عقیدتی همه افراد کمپین خبر ندارم، اما آنهایی که از پیش میشناسم را میدانم که از گرایشهای مختلف و گاه مخالف میآیند.
یکی دو بار با کسانی برخورد داشتیم که میگفتند اگر فلانی یا بهمانی بین شما نبودند من و خیلی از دوستانم به شما میپیوستیم. پاسخ ما این بود (و هست) که بهتر است با آن دوستانتان بیشتر صحبت کنید و برایشان توضیح دهید که هدف این گروه یک فعالیت اجتماعی است و نمیخواهیم اختلافات سیاسی را وارد آن کنیم. هرگاه شما در خودتان این توان را دیدید که با فلانی یا بهمانی، فارغ از رقابتها و دشمنیهای سیاسی همکاری کنید قدمتان بر روی چشم ماست.
آیا هدف کمپین این است که کنگره را از همسویان پس بگیرد و خودش آن را اداره کند؟
نه، چنین نیست! کمپین بازپسگیری کنگره یک پروژه هست که با برگزاری انتخابات آزاد به پایان خواهد رسید. در آن انتخابات، هر کس با هر دیدگاهی میتواند شرکت کند. طبیعتا، اگر اعضای کنونی کمپین بازپسگیری نیز بخواهند میتوانند در آن انتخابات نامزد شوند. امید من، به عنوان شخصی که سابقه طولانی در رابطه با کنگره دارد، این است که نسل جوانی که این کمپین را به پیش میبرند، در انتخابات نیز نامزد شوند. بهنظر من، این نسل مناسبترین افرادی هستند که میتوانند رهبری کنگره را در دست بگیرند. با اینحال، شرکت در انتخابات، یک پروژه مستقل از کمپین کنونی است که ساختار و چگونگی آن هنوز شکل نگرفته.
آیا این کمپین پیروز خواهد شد؟
تمام نشانهها حکایت از پیروزی دارند. با اینحال، تضمینی در کار نیست! شرایط اجتماعی نسبت به سال ۲۰۲۰ تغییرات برگشتناپذیری کرده است. مهمتر از همه، جنبش زن، زندگی، آزادی است که برای همیشه چهره جوامع ایرانی در داخل و خارج از ایران را تغییر داده است. امروزه، توانایی هیئت مدیره در گردآوردن ایرانیان در اطراف خود به صفر رسیده است. این را میتوان از متنی که اخیرا محمد وحیدی راد(عضو هیئت مدیره کنونی کنگره ایرانیان) در توجیه تعداد کم اعضای کنگره (صد و چند نفر) نوشته است متوجه شد. این متن را مقایسه کنید با صحبتی که بیژن احمدی(رئیس اسبق هیئت مدیره کنگره ایرانیان) چند سال پیش در مجلس سنا کرد که بهجای ارائه تعداد واقعی اعضا – که در آن زمان هم زیر ۲۰۰ نفر بود – از توماری صحبت کرد که به گفته او شانزده هزار امضا داشت. آن زمان، تعداد آنچنان مهم بود که با ارائه یک عدد اشتباه سعی کردند برای کنگره آبرو بخرند. امروز، حتا محمد وحیدی راد هم فهمیده که توانشان بیش از همین صد و چند نفری که در اطرافشان مانده نیست. برعکس، جامعه ایرانی، در این چند سال با تظاهرات چندین هزار نفره علیه جمهوری اسلامی و همینطور با مخالفت آشکار در این چند سال نسبت به همسویان جمهوری اسلامی و همسویان این رژیم نشان داد تعادل را بهطور کامل بهنفع خود برگرداند. تازهترین این مخالفتها در جشن شب یلدا در مونترآل بود که حاضرین نسبت به حضور رئیس و دیگر اعضای هیئت مدیره کنگره ایرانیان در این جشن اعتراض کردند و آنها را مجبور به ترک سالن نمودند.
شرایط برای پس راندن همسویان جمهوری اسلامی از کنگره و از جامعه ایرانی هیچگاه به اندازه امروز امیدوارکننده نبوده است.
ما، در کمپین بازپسگیری کنگره، تمام تلاشمان را میکنیم تا اشتباهات را به حداقل برسانیم. پیش از برداشتن هر گام، ملاکها و معیارهای شکست و پیروزی را مشخص میکنیم، و پس از هر گام، دستاوردها را با آن ملاکها مقایسه میکنیم تا بدانیم چقدر موفق بودهایم. ارزیابیها همگی نشان از آن دارند که پیروزی ما نزدیک به حتم است. با این حال، ما به خودمان غره نمیشویم، چرا که میدانیم عوامل زیادی هستند که از کنترل ما خارجند. برای نمونه، در سال ۲۰۲۰، چه کسی فکرش را میکرد که رئیس هیئت مدیره به یک مسئول بلندپایه حزب سبز نامه بنویسد و از او بخواهد که اعضای این حزب را برای پشتیبانی از نامزدهای هیئت مدیره به عضویت کنگره درآورد؟ و چه کسی فکرش را میکرد که حزب سبز فریب بخورد و در این دام بیفتد؟ و مهمتر از همه، چه کسی فکرش را میکرد که نامزدهای کارزار با اختلاف ناچیزی از همسویان عقب بیفتند؟ مگر همین رضا نامداری(عضو سابق هیئت مدیره کنگره ایرانیان) نبود که دو سه ماه پیش گفت که همسویان بیانیه شکستشان را آماده کرده بودند و از پیروزیشان همانقدر شوکه شدند که ما از شکستمان؟
میخواهم نتیجه بگیرم که ما همیشه خودمان را برای بدترین سناریو آماده میکنیم. پشتگرمی ما به پشتیبانی جامعه ایرانی است. اگر این پشتیبانی را بهدست آوریم، بیتردید پیروز خواهیم شد. اگر کسانی که خودشان را مخالف جمهوری اسلامی میدانند بهجای جمهوری اسلامی با ما به مبارزه برنخیزند و جامعه را دوپاره نکنند، پیروز خواهیم شد. نیروی ما بسیار محدود است. این نیروی محدود را باید تنها برای رودررویی با همسویان استفاده کنیم که امکانات مالی و تشکیلاتی نامحدود دارند. امیدواریم چنین شود و بتوانیم یکبار برای همیشه این بارویی که به جامعه ما تعلق دارد و بهوسیله همسویان جمهوری اسلامی اشغال شده را بازپس بگیریم.
- Opinion articles are based on personal interpretation and judgment of the writers’ facts.
* حق پاسخگویی برای اشخاصی که در این مقاله از آنها نام برده شده است، محفوظ است*