پارادوكس كافه دانتيسم و جنبههای مثبت و منفى آن
از چند روز پیش در تهران یک کافه با عنوان «کافه دانتیسم» افتتاح شده که بیشتر کارکنان آن افرادی هستند که یا آوتیسم دارند و یا سندروم داون. در پی افتتاح این کافه روزنامه شرق مطلبی منتشر کرده که در زیر کپی آنرا می بینید. همچنین ویدیویی هم در باره مزیت افتتاح این کافه تهیه و منتشر شده است.
نغمه افشین جاه، گرافیست و نقاش ساکن تورنتو، با آگاهی گسترده و عمیقی که از خصوصیات ذهنی و رفتاری افراد آوتیستیک دارد، تاکنون چند سمینار برای والدینی که فرزندان آوتیستیک دارند برگزار کرده است. نغمه افشین جاه ، جنبههای مختلف افتتاح کافه دانتیسم را بررسی کرده است.
نغمه افشین جاه
خبر افتتاح كافه «دانتيسم»، اولین کافه در ایران که توسط بچههای توانمند مبتلا به «اوتیسم» و «سندروم داون» اداره مىشود در مجموع خبرى بسيار اميد بخش است.
آنهم در جامعهاى كه نگاه عموم مردم به معلولیت، يا اشخاصى كه در زير گروه افراد استثنايى قرار مىگيرند، نگاهی آمیخته با ترحم وجود دارد و باور عمومى، اين افراد را گروه فرودست و ناتوان اجتماع مىپندارد.
طبيعتا زدودن چنین نگاهی در يك جامعه كاری يك شبه نيست و نیاز به آموزش و فرهنگ سازى دارد. مردم بايد بدانند كه فرد دارای معلولیت، شخصى مانند آنها است، با همان حقوق انسانى و با نیازهايى متفاوت.
اگر چنين فردى به خاطر تفاوتهايش در انزوا زندگى كند، با انگشت نشان داده شود، دست كم گرفته شود و از حقوق انسانى مانند ديگران بهرهمند نباشد، تنها نشانگر اين است كه اين جامعه از نظر فرهنگى و آگاهى بخشى در سطحى بسیار ضعیف و ابتدایی است.
بنابراين شك نيست كه قدمى كه بنيان گذاران كافه «دانتيسم» برداشتهاند يك قدم مثبت در راستاى آگاهى بخشى اجتماعى در مورد تفاوتهاست و قابل تقدير است، اما بدور از اشتباه نيست.
١- چرا دانتيسم؟ اولين ايراد، انتخاب نام كافه است كه از تركيب داون(سندروم داون) و اوتيسم ساخته شده.
و چرا؟ تصور كنيد قرار بود اين كافه توسط افرادى اداره شود كه نابينا یا ناشنوا، هستند و يا نقص عضو دارند.
آيا ما نامى مىساختيم با تركيب اين معلوليتها؟ يا نام زيبا و اميد بخشى را براى اين مكان برمىگزيديم؟
آيا افراد بخاطر تشخيص پزشكى تا ابد به جاى معرفى خود با هويت شخصى، بايد با برچسب تشخيص پزشكىشان به اجتماع معرفى شوند؟
٢- چرا اوتيسم و سندوم داون؟ تنها وجه اشتراك سندروم داون با اوتيسم فقط يك چيز است. اين كه هر دو در تعريف پزشكى در زير مجموعه معلوليت قرار مىگيرند.
حتى در طيف اوتيسم و يا سندروم داون آنقدر ويژگيهاى فردى، رفتارى و توانايى ذهنى هر مورد با ديگرى متفاوت است كه هيچ كدام از اين افراد به واسطه تشخيص پزشكيشان شبيه شخص ديگرى با همين تشخيص نيستند.
انتخاب اين دو گروه در كنار هم، در يك زيرمجموعه، به سادگى ميتواند اطلاعات نادرستى را نسبت به شرايط اين افراد به اجتماع منتقل كند.
آنهم در جامعه ما كه درك اجتماعى درستى از اينگونه اختلالات وجود ندارد و همه افراد با اختلالاتى از اين دست، از نظر عامه به سادگى در طبقه معلولين ذهنى قرار مىگيرند و اكثريت جامعه بر اين باور است كه اين افراد درك درستى از اطرافشان ندارند، در حالى كه آن فرد مى تواند سرشار از نبوغ باشد اما مهارت ارتباط اجتماعى و كلامى براى بيان افكارش نداشته باشد.
٣- چرا جداسازى؟ افراد جامعه كجا و چگونه مى توانند برخورد مناسب و درك درستِ افراد متفاوت را بياموزند؟
افراد داراى معلوليت و افرادى كه نيازهاى ويژه دارند، از كودكى در معرض مسائل زيادى قرار مىگيرند که پررنگ ترين آن، انزوا است.
چه خوب بود اگر در مدارس در هر كلاس درس، يك كودك با نيازهاى ويژه، با يك نيروى كمكى حضور داشت و شانه به شانه همكلاسى ها در محيطى يكسان درس مىخواند تا بچهها از همان سالهاى اوليه مدارا، بازى و درك كردن كودك متفاوت را مىآموختند.
چه خوب بود كه اين افراد تنها به واسطه شرايطشان در يك گروه جدا قرار نمىگرفتند و جامعه براى آگاهى سازى نياز به ساختن ويترينى براى معلوليت نداشت.
كاش در همه مشاغل ظرفيت كوچكى براى اين اقليت وجود داشت تا در كنار افراد ديگر اجتماع شانس حضور داشتن پيدا مىكردند.
بد نيست بدانيم كه زير برچسب اين اسامى پزشكى كه براى اجتماع تنها “يك نام” هستند، ميليونها داستان از اميد، تلاش وغم، در سینه تک تک این افراد و خانوادههایشان خفته است.
تنها براى برخورداری از مجوز حضورِ امن در اجتماع بى رحمى كه توسط انسان هاى سالم اداره مىشود.
افتتاح کافهاي که کارکنانش بچههاي سندروم داون و اوتيسم هستند
کافه دانتيسم؛ کافه اميد
شهرزاد همتي: حالا دو روز ميشود که در انتهاي خيابان ونک، در طبقه دوم مرکز خريد «آينه ونک» کافهاي افتتاح شده است که کارکنان آن کودکان مبتلا به اوتيسم و سندروم داون هستند؛ کافهاي که به همت آيلين گرامي، مدرس موسيقي که بهقول خودش بيش از ۱۷ سال است به اين بچهها آموزش موسيقي ميدهد، افتتاح شده است و هنوز در حد قهوه آماده و چاي و آبميوه طبيعي به مشتريان خدمات ارائه ميدهد و اگر بشود و همه آنهايي که قول دادهاند سر حرفشان بمانند، بهزودي اين کافه به وسايل حرفهاي يک کافيشاپ مجهز ميشود تا 35 خدمه آن که همه مبتلا به اختلالهاي ذهنياند، بتوانند بهصورت شيفتي آنجا کار کنند و درآمد هرچند کوچکي داشته باشند و از طرفي پذيرش از طرف جامعه را تجربه کنند.
کافه آنقدرها هم که فکر ميکني بزرگ نيست و دورتادورش را سبد و دستههاي گلي فراگرفته که متعلق به روز افتتاحيه است. شش، هفت ميز دارد که همه پر هستند و بعدا معلوم ميشود خانواده اين بچهها هستند که کارکردن بچههايشان را در لباس فرم آبي کافه دانتيسم تماشا ميکنند. پيانوي کوچکي گوشه کافه قرار دارد که به نوبت يکي از بچهها پشت آن قرار ميگيرد و مينوازد و ميخواند. حالا زهراالسادات، کوچکترين دختري که در کافه دانتيسم کار ميکند، از پشت پيانو بلند شده و مهدي پشت آن مينشيند و آهنگ «لاواستوري» را ميزند و ميخواند.
محمدجواد ۲۶ ساله است و اوتيسم دارد؛ مثل يک متصدي کافه باشخصيت جلوي ما ميآيد و خوشامد ميگويد و پيشنهاد ميکند که آبميوههاي طبيعي کافه را امتحان کنيم، سفارش را ميگيرد و جاي خود را به آيلين گرامي ميدهد. ايده برپاکردن چنين جايي بيش از پنج سال است که در ذهن او شکل گرفته و اما از يک هفته پيش مصمم ميشود که اين ايده را بهصورت يک کافه اجرائي کند، بنابراین بهکمک سازمان بهزيستي اين مغازه را اجاره ميکند.
او ميگويد: «من رشته تحصيليام موسيقي است و مدير دپارتمان دانشگاه موسيقي هستم. حقيقت اين است که من ۱۷ سال است که با اين بچهها به نهايت کنسرت گذاشتهام، به شهرهاي مختلفي رفتهايم، اما احساس کردم کافي نيست. با اينکه براي شرکت در اين کنسرت جمعيت زيادي هم ميآمد، اما احساس کردم، يک خلأ وجود دارد. اينها تا کِي ميتوانند کنسرت بگذارند؟ تا کي مردم بيايند و چند دقيقه آنها را ببينند و بروند؟ فوقش يک بليتي ميخرند و تمام… اين بچهها آرامآرام به لاک خودشان فرو ميروند، هيچکس سر کار راهشان نميدهد.
براي همين سه سال پيش اين ايده را دادم که يک محل کار برايشان راه بيندازيم. من ايده را به سازمان بهزيستي دادم ولي تا امروز خيلي جاها رفتم، اما مشکلات زياد بود. هفته پيش به سازمان اعلام کردم ديگر واقعا ميخواهم بچهها را سر کار بفرستم.
اين بچهها ديگر بزرگ شدهاند و نياز به ورود به اجتماع دارند. سازمان بهزيستي خيلي حمايت کرد و توانستم اين مغازه را بگيرم و ۱۰ نفر را تحت پوشش قرار دهم». او ادامه ميدهد: «اما ديروز اتفاق جالبي افتاد. اين ۱۰ نفر که شروع به کار کردند، خانواده ۲۵ نفر از بچههای ديگر آمدند و خواستند که بچههاي آنها هم در اين کافه مشغول شوند. ما اصلا نميدانستيم، بازخورد اين کافه چگونه خواهد بود. با همه اينها، حالا قرار است ۳۵ نفر اينجا کار بکنند.
من ديدم چقدر بچهها نياز به کار دارند و براي اين بچهها بهصورت شيفتي همه اينجا کار خواهند کرد و درآمد بهصورت مساوي بين آنها تقسيم ميشود». او ادامه ميدهد: «کارمندان اينجا مبتلا به سندروم داون، سي-پي، اوتيسم، اختلال يادگيري و هرنوع اختلال تکاملي هستند. فعلا در کافه در حد آبميوه و قهوه سفارش قبول ميکنيم، چون حتي دستگاههاي حرفهاي قهوه نداريم. اما قرار است در ماه رمضان يک باريستا بهمدت يک ماه به اين بچهها آموزش بدهد و ما هم از هفته ديگر خريدهايمان را براي کافه تکميل کنيم و عيدفطر افتتاحيه بزرگی داشته باشيم». درباره واکنش مغازهدارهاي پاساژ سؤال ميکنيم و گرامي ميگويد: «من فکرش را هم نميکردم که افتتاحيه شلوغ شود. براي همين از مغازهدارها که براي جشن افتتاحيه اجازه گرفتم، به شلوغي اشاره نکردم و آنها روز سهشنبه با انبوهی از جمعيت مواجه شدند و راستش ترسيده بودند، بعد که از ما سؤال کردند داستان از چه قرار است و ما توضيح داديم، نميدانيد چه رفتار بينظيري داشتند. مدام قهوه سفارش ميدهند و بزرگترين دستهگلها را برايمان فرستادند». مادر زهراالسادات ميگويد: «فرق ما با خانوادههاي ديگر بچههاي مبتلا اين است که از حضور در جامعه نميترسيم و بچههايمان را به مدرسه عادي ميفرستيم و هر روز بيرون ميبريم. اميدوارم که مردم براي حمايت اين بچهها به کافه دانتيسم سر بزنند و خودشان ببينند که سندروم داون و اوتيسم فقط يک تفاوت است، نه ناتواني».
گرامي ميگويد تا هفته ديگر حتما وسايل اين کافه خريداري ميشود و او فقط به حمايت مردم نياز دارد. او ميگويد: «از مردم ميخواهم اين بچهها را ببينند. به کافه بيايند تا اين بچهها احساس حضور در جامعه را داشته باشند. کافه دانتيسم در خيابان ونک است و بچههاي آن هر وقت يک مشتري تازهوارد داخل ميشود با لبخندي بينظير به استقبالشان ميآيند».
Sharghdaily
داستان یلدا و نیکلاس به روایت مارال کارایی
مارال کارایی از زنان فعال و هنرمند ایرانی-کانادایی، سالهاست به کار داستان نویسی و تهیه انیمیشن و طراحی برای کودکان مشغول است. او در آستانه شب یلدای سال ۲۰۲۴ آخرین کتابش با عنوان (داستان یلدا و نیکلاس، سفری برای نجات نور و امید) را منتشر کرده است.
سارقان جواهرفروشی در خیابان یانگ پس از تعقیب با هلیکوپتر دستگیر شدند
چهار سارق جوان که در روز سهشنبه، ۱۷ دسامبر ۲۰۲۴، اندکی پس از ساعت ۳:۳۰ بعد ازظهر، به یک جواهر فروشی در تقاطع خیابان یانگ و لوندیل در منطقه نورت یورک دستبرد زده بودند ساعتی بعد پس از تعقیب توسط هلیکوپتر پلیس منطقه یورک دستگیر شدند.
بالاترین نشان کانادا برای یک زن ایرانی-کانادایی
تینا تهرانچیان، مشاور اقتصادی و فعال اجتماعی، از جمله زنان ایرانی-کانادایی است که نه فقط در زمینه حرفه تخصصی و زندگی شخصی، بلکه در جامعه بزرگ کانادایی و غیر ایرانی نیز در بیش از ۳۰ سال گذشته کارنامه پربار و درخشانی داشته است.
وعده چکهای ۲۵۰ دلاری جاستین ترودو ممکن است اجرا نشود
کاناداییهایی که منتظر دریافت چکهای ۲۵۰ دلاری که چندی پیش از طرف دولت جاستین ترودو وعده پرداخت آن داده شده بود، ممکن است ناامید شوند.
استعفای کریستیا فریلند، وزیر دارایی و معاون جاستین ترودو
روز دوشنبه ۱۶ دسامبر، درحالیکه قرار بود کریستیا فریلند، معاون نخست وزیر و وزیر دارایی دولت لیبرال جاستین ترودو، برنامه اقتصادی تازهای را اعلام کند، خبر استعفا و خروجش از کابینه اعلام شد.
تقدیر از بنیانگذار و مدیر ایرانی-کانادایی مرکز سیاستگذای علمی کانادا
انستیتو سلطنتی علوم کانادا، که ۱۷۵ سال پیش برای پیشبرد فعالیتهای علمی و حمایت از دانشمندان و پژوهشگران در همهی زمینههای علمی تأسیس شده، گروهی از خدمتگزاران جامعه علمی کانادا، از جمله دکتر مهرداد حریری را شایسته تقدیر و دریافت مدال چارلز سوم انتخاب کرده است.