GreenFlow

فرهادی٬ “سینماگر” سیاسی و “سیاست‌ شناس” هنرمند

مراسم اعطای جوایز سینمایی اسکار٬ اگر پربیننده‌ترین برنامه زنده سالانه تلویزیونی در همه کشورهای جهان نباشد٬ بی شک یکی از پربیننده‌ترین‌هاست. یعنی هرکس به هرعنوانی بر روی صحنه این مراسم ظاهر شود و سخنی بگوید٬ چشم در چشمِ بیش از یک میلیارد انسان پراکنده در سراسر کره زمین دارد. یعنی فرصتی استثنایی و بی‌مانند که در همه سال‌هایی که از اجرای این مراسم گذشته٬ جز برای چند صد تن ممکن نشده است.

یکی از معدودترین انسان‌هایی که تاکنون دوبار بخت یارشان شده که یکبار حضوری و بار دیگر غیرمستقیم حرف و پیامش را٬ بطورزنده به نظر مخاطبان جهانی برساند٬ اصغر فرهادی٬ سینماگر صاحب نام ایرانی است.

اصغر فرهادی پس از دوبار دریافت جایزه اسکار٬ برای کارگردانی فیلم‌های جدایی(سال۲۰۱۲)٬ و فروشنده (۲۰۱۷)٬ یک سینماگر جهانی٬ با هر تعریف و تفسیر است. می‌توان همه یا چند فیلم ساخته او٬ ازجمله جدایی و فروشنده را دوست داشت یا نداشت. برای تماشاگر عادی و غیرمتخصصِ “هنر- صنعت”ِ سینما٬ علاقه یا بی‌علاقگی نسبت به فیلم‌های فرهادی یک نظر است٬ با اعتباری در حد یک نظر و قابل احترام. نقد و نظر سینماگران و منتقدان و هنرشناسان مقوله دیگری است که موضوع این نوشته نیست.

اصغرفرهادی٬ چه در سال ۲۰۱۲ در مراسم اسکار و چه یکشنبه شب ۲۶ فوریه٬ در دوپیامی که معمولا برندگان جوایز اسکار پس از دریافت جایزه‌ خود ابراز می‌کنند٬ بوضوح نشان داده است که هم “سینماگر”ی کاملا سیاسی است و هم “سیاست شناس”ی به غایت هنرمند.

اینکه اهدای جوایز اسکار در همه این سال‌ها٬ متاثر از چه رابطه‌ها و زد و بندهای سیاسی و اقتصادی مستقیم و یا غیرمستقیمی بوده و هست نیز، نه تازگی دارد و نه درک و تاکید و تکرار آن نیازمند درجه بالایی از هوشمندی است. مراسم و شیوه انتخاب و اهدای جوایز اسکار٬ مانند جوایز نوبل و بسیاری دیگر از جوایز بین‌المللی ادبی و هنری و علمی و اجتماعی و اقتصادی٬ همین است که تاکنون بوده و هست. در مورد درستی یا نادرستی این روش‌ها و اعتبار یا بی اعتباری جوایز هم بحث‌های بی‌پایانی همیشه وجود داشته و دارد.

 

مردم ایران نیز٬ مانند بسیاری از ملت‌های سینما دوست جهان، از سال‌های دور، همیشه از جمله تماشاگران این مراسم بوده‌اند. اما هرگز٬ در تاریخ اجرای این مراسم٬ سابقه نداشته‌ است که٬ چه در سال ۲۰۱۲ و چه امسال٬ گروه کثیری از ایرانیان٬ در درون و بیرون کشور، با اشتیاق و امید، از طریق همه‌ی وسایل ارتباطی کلاسیک و مدرن و عمومی و شخصی، سراپا چشم و گوش شده باشند تا نام فیلم و سینماگری از سرزمین‌شان از درون پاکتی سر به مهر خارج شود و هیجان ناشی از اعلام آن به شکل موج بزرگی از شادی و احساس غرور متجلی شود.

 روزها و هفته‌های پیش از مراسم اسکار سال ۲۰۱۲ ٬ از جهات گوناگون، یکی از حساس‌ترین و نگران کننده‌ترین دوران‌های تاریخ معاصر سرزمین و ملت ایران بود. تقریبا همه در کشاکش بحث‌ها و جدل‌هایی بودند که اگر اصغر فرهادی و فیلم او برنده جایزه اسکار شود٬ او در برابر دیده‌گان بیش از یک میلیارد انسان چه خواهد گفت. بسیاری از فعالان سیاسی٬ از هر گروه و حزب و گرایشی٬ انتظار داشتند فرهادی از آن فرصت استثنایی استفاده کند و به گونه‌ای که آنها دوست دارند در برابر حکومت حاکم بر ایران موضع‌گیری و افشاگری سیاسی بکند. تا شاید جنبشی جهانی در حمایت از مردم ایران برانگیخته شود و یا دست‌کم صدای ملت دربند و آزادی‌خواه ایران به گوش جهانیان برسد. یعنی یک هنرمند٬ دربست بشود یک مبارز سیاسی و کاری کند که آن گروه از به اصطلاح “مبارزان” سیاسی٬ چه از نوع ایدئولوژیک و چه از نوع “حقوق بشری” (1) پس از گذشت سه دهه فعالیت و مبارزه قادر به انجام آن نبوده و هنوزهم نیستند.

آن انتظار و تعیین تکلیف برای گفتار و رفتار اصغرفرهادی٬ در همین چند هفته‌ای که از خبر انتخاب فیلم فروشنده و برنده شدنش بالا گرفته بود٬ و بویژه زمانی که فرهادی اعلام کرد به مراسم اسکار نمی‌رود و دو تن از چهره‌های معروف و موفق ایرانی- آمریکایی را به نمایندگی از طرف خودش به مراسم اسکار می‌فرستد٬ دوباره با شدت و تحکمی بیشتر از سوی گروهی از ایرانیان همچنان “مبارز” آغاز شد که بازتاب‌های آن همچنان ادامه دارد.

 

جایزه اسکار به چه درد ما می‌خورد؟

 مهم‌ترین وروشن‌ترین نقش و تاثیر اهدای جایزه اسکار٬ که مهمترین جایزه سینمایی جهان هم هست، این است که هنرمندی از سینما و سینماگران ایرانی دوبار٬ معروفترین جایزه سینمایی جهان را نصیب خود کرده‌ و در میان سینماگران و سینما دوستان جهان اعتباری شایسته کسب کرده‌است. می‌توان امید داشت که گسترده‌ترین و پایدارترین نقش و تاثیر این دو جایزه٬ بعلاوه جوایز سینمایی بی‌شمار دیگر که به سینماگران ایرانی تعلق گرفته است٬ در سرنوشت سیاسی – اجتماعی آینده ایران و ایرانیان مشاهده شود.

روشن است که یکی از ویژگی‌های ملت‌های نیک بخت و سربلند و پیشرفته، افتخار و سرفرازی و بالیدن به وجود چهره‌های موفق و صاحب نام در سطح ملی و جهانی٬ در زمینه‌های فرهنگی، ادبی، علمی، صلح دوستی و اخلاق انسانی و ورزشی٬ در میان خودشان است.

به عبارت دیگر چنین اتوریته‌های غیر سیاسی و غیر ایدئولوژیکی، انگیزه‌های ضروری برای همه گونه تلاش و موفقیت و امید نزد نسل‌های فعال اکنون و آینده هرملتی، از جمله ملت ایران، را فراهم می‌کنند. در لحظه‌ها و شرایط تاریخی و تعیین کننده نیز اعتبار، احترام و نفوذ کلام این اتوریته‌ها- به شرطی که در ورطه‌ی ایدئولوژی‌های سیاسی و عقیدتی نیفتاده باشند-، راهنما و راهبرد و حامی افکار و شور و هیجان عمومی در مسیر تغییر و تحولات دموکراتیک و پیشرفت و ترقی یک جامعه خواهد بود.

برعکس ملت‌هایی که از بخت وجود چنین اتوریته‌ها و سمبل‌های ارزشمند محروم‌اند و یا به دلیل شرایطی عمدتا سیاسی- ایدئولوژیکی و مذهبی٬ محروم می‌شوند، انگیزه تلاش و امید به آینده را بتدریج٬ و در نهایت به کلی٬ از دست می‌دهند و در چرخه‌‌ی عقب‌ماندگی، و سقوط گرفتار می‌مانند.

اصغر فرهادی، علاوه بر دانش و هوش و ذوق سینماگرانه ارزشمندش، دوبار، در لحظه‌ی دریافت جایزه اسکار نشان داده است که از جمله ایرانیانی است که با ظرافت و هوشمندی بسیار می‌توانند از فرصت‌های استثنایی برای اعتلای فرهنگ و زدودن غبار و تیره‌گی از سیمای عمومی هموطنان خود بهره بگیرند.

دو پیام بسیار فکر شده او، از پشت یکی از پرمخاطب‌ترین تریبون‌های جهان، و ایجاد شور و هیجانی بی‌نظیر میان بخش عظیمی از ایرانیان، او را به یکی از چهره‌ها و سمبل‌های ارزشمند و ضروری برای امروز و فردای ایرانیان تبدیل کرده است.

اصغر فرهادی می‌توانست هر دوبار، از فرط هیجان و شادمانی فردی، با گفتن تشکری ساده و تعریف و تمجید از عزیزان و دوستانش٬ عملا «هیچ» نگوید.  یا به قصد “سوزاندن” خویش و حتی زیرپا گذاشتن ارزش‌های هنری خود، هر “شعار” سیاسی و هیجانی بدهد؛ مسکنی برای خشم و خروش آن گروه از به اصطلاح “مبارزان”ی که از پیش برایش تکلیف تعیین کرده‌ بودند بشود؛ چهره‌ای قهرمان گونه بگیرد؛ و دیگر “هیچ”.

اما فرهادی در سال ۲۰۱۲ در بخشی از سخنان خود در مراسم اسکار گفت: “ایرانی های فراوانی … خوشحال‌اند، چون در روزهایى که میان سیاستمداران حرف از جنگ، تهدید و خشونت رد و بدل می شود، نام کشورشان ایران از دریچه باشکوه فرهنگ به زبان مى‌آید. فرهنگى غنى و کهن که زیر غبار سیاست پنهان مانده است. (و)…من با افتخار این جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم مى‌کنم. مردمى که به همه فرهنگ‌ها و تمدن‌ها احترام مى‌گذارند و از دشمنى و کینه بیزارند.”

 

فرهادی در پیام امسال خود به آکادمی اسکار٬ که به نیابت از او خوانده شد٬ با توجه به شرایط نگران‌کننده‌ سیاسی روز جهان گفت:

“غیبت من به دلیل بی احترامی به مردم کشورم و مردم شش کشور دیگری است که با قانون غیرانسانی ممنوعیت ورود مهاجران٬ از ورود به آمریکا منع شده‌اند. تقسیم جهان به ما و دشمنان ما٬ ترس ایجاد می‌کند و توجیه فریبکارانه‌ای برای تجاور و جنگ است. این جنگ‌ها مانع ایجاد دموکراسی و حقوق بشر در کشورهایی می شود که قربانی تجاوز هستند.”

جمله “تقسیم جهان به ما و دشمنان ما” و هراس افکنی میان افراد جامعه، بیشتر از دهان کدام دسته از رهبران سیاسی جهان پیوسته تکرار شده و می شود؟

اصغر فرهادی در هر دو پیام خود٬ به مراسم اسکار سال ۲۰۱۲ و امسال٬ به وضوح ذهن و اندیشه و نگرش سیاسی خود را سیاستمدارانه و هنرمندانه نشان داده است. نگرانی‌های او چنانکه٬ از این دوپیام دریافت می شود٬ سرنوشت امروز و فردای ایرانیان و توجه به حقوق انسانی در سطحی فراتر از جدل‌های سیاسیِ شعاری و بی ثمری است که نزدیک به چهار دهه ادامه داشته و دارد.

چرا هنرمندی چون فرهادی و یا هر ایرانی دیگری که برپایه ذوق و استعداد و تلاش خود موفقیت و اعتباری در سطح ملی و جهانی کسب می‌کند باید بلندگوی “مبارزان”ی باشد که دیرزمانی است فرم و محتوای سخنان و شعارهای‌شان آنقدر کهنه و بی خاصیت شده که دیگر کسی را جلب و جذب نمی‌کند؟ اگر برنامه‌ای و جلسه‌ای برگزار می‌کنند، مردم، و حتا بسیاری از همفکران و یاران گذشته خودشان هم، دیگر رغبت و انگیزه‌ای برای توجه به حرف‌ها و مشارکت در برنامه‌های‌شان ندارند. و چه خوب که بسیاری از هنرمندان و دیگر چهره‌‌های موفق و مردم دوست با درایت بسیار به کار خود مشغولند و به شیوه‌ها‌یی که می‌توانند و ترجیح می‌دهند نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی ایران و یا بیرون از مرزهای وطن‌شان واکنش نشان می‌دهند.

نکته‌ دیگری که می‌تواند مورد توجه قرار گیرد این است که ما ایرانیان تا چه درجه توانایی تقویت و گسترش و پایدارکردن لحظه‌های شادی و غرور سازنده٬ که توسط افراد و یا رویدادهای گوناگون برایمان ایجاد می‌شود را داریم؟

آیا قرار است فقط به شادی‌ها و خوشی‌های اجتماعی و همگانی که در برابرمان پدید آمده در لحظه بسنده کنیم و به سرعت به فضای افسردگی و ناامیدی بازگردیم؟  یا می‌توانیم انرژی‌های مثبت و شاد ایجاد شده را با استفاده از شیوه‌های فکرشده و کارآمد، در زمینه‌ی تقویت مناسبات فردی و اجتماعی و پرهیز از ناهنجاری‌های رفتاری و اخلاقی، به امید و تلاش و کوشش برای بنیان نهادن آینده‌ای بهتر به‌کار بگیریم؟

 (1) تاکید بر این نکته  ضروری است که ارزش و اعتبار و تاثیر مثبت و غیر قابل انکار آن گروه از فعلان سیاسی و حقوق بشری آگاه، جدی و اغلب بی هیاهو، بکلی از ‘حسابِ خیل عظیمِ به اصطلاح ‘مبارزان سیاسی’‌ و ‘حقوق بشری’، که بی هیچ تحقیق و سند معتبر، عمدتا کاری جز شعاردادن و اتهام زدن و ترور شخصیتی افراد مخالف خود نداشته و ندارند، کاملا جداست.

داستان یلدا و نیکلاس به روایت مارال کارایی

داستان یلدا و نیکلاس به روایت مارال کارایی

مارال کارایی از زنان فعال و هنرمند ایرانی-کانادایی، سالهاست به کار داستان نویسی و تهیه انیمیشن و طراحی برای کودکان مشغول است. او در آستانه شب یلدای سال ۲۰۲۴ آخرین کتابش با عنوان (داستان یلدا و نیکلاس، سفری برای نجات نور و امید) را منتشر کرده است.

سارقان جواهرفروشی در خیابان یانگ پس از تعقیب با هلی‌کوپتر دستگیر شدند

سارقان جواهرفروشی در خیابان یانگ پس از تعقیب با هلی‌کوپتر دستگیر شدند

چهار سارق جوان که در روز سه‌شنبه، ۱۷ دسامبر ۲۰۲۴، اندکی پس از ساعت ۳:۳۰ بعد ازظهر، به یک جواهر فروشی در تقاطع خیابان یانگ و لوندیل در منطقه نورت یورک دستبرد زده بودند ساعتی بعد پس از تعقیب توسط هلی‌کوپتر پلیس منطقه یورک دستگیر شدند.

بالاترین نشان کانادا برای یک زن ایرانی-کانادایی

بالاترین نشان کانادا برای یک زن ایرانی-کانادایی

تینا تهرانچیان، مشاور اقتصادی و فعال اجتماعی، از جمله زنان ایرانی-کانادایی است که نه فقط در زمینه حرفه تخصصی و زندگی شخصی، بلکه در جامعه بزرگ کانادایی و غیر ایرانی نیز در بیش از ۳۰ سال گذشته کارنامه پربار و درخشانی داشته است.

تقدیر از بنیانگذار و مدیر ایرانی-کانادایی مرکز سیاستگذای علمی کانادا

تقدیر از بنیانگذار و مدیر ایرانی-کانادایی مرکز سیاستگذای علمی کانادا

انستیتو سلطنتی علوم کانادا، که ۱۷۵ سال پیش برای پیشبرد فعالیت‌های علمی و حمایت از دانشمندان و پژوهشگران در همه‌ی زمینه‌های علمی تأسیس شده، گروهی از خدمتگزاران جامعه علمی کانادا، از جمله دکتر مهرداد حریری را شایسته تقدیر و دریافت مدال چارلز سوم انتخاب کرده است.

تظاهرات گروهی از ایرانیان بزرگشهر تورنتو برای حمایت از زندانیان سیاسی در ایران

تظاهرات گروهی از ایرانیان بزرگشهر تورنتو برای حمایت از زندانیان سیاسی در ایران

روز یکشنبه ۸ دسامبر ۲۰۲۴، ده‌ها تن از ایرانیان بزرگشهر تورنتو برای حمایت از زندانیان سیاسی در ایران و محکوم کردن صدور حکم اعدام برای «بچه‌های اکباتان» در میدان مقابل شهرداری تورنتو تظاهرات برگزار کردند.

پیاده‌روهای تورنتو سالی ده روز به خیال می‌رسند

پیاده‌روهای تورنتو سالی ده روز به خیال می‌رسند

در نهایت، فستیوال تورنتو امسال میزبان چندین فیلم از کارگردانان ایرانی بود، از جمله فیلم دانه‌ی انجیر معابد به کارگردانی محمد رسول‌اف و هفت روز ساخته علی صمدی احدی. همچنین فیلم هر کجا، هر زمان از میلاد تنگشیر و وقت بلوغ سهراب شهید ثالث در بخش سینمای کلاسیک به نمایش درآمد.

برای درج آگهی خود در پرژن میرور

با ما تماس بگیرید

[email protected]

به خبرنامه پرژن میرور بپیوندید

Join our mailing list to receive the latest news and updates

You have Successfully Subscribed!

Share This

Share This

Share this post with your friends!